الم شنگه
مرا از بند آویزان کنید سروته شاید فکرش از سرم بی افتد.......
گاهی حرفها وزن ندارن.. ریتم ندارن... آهنگ ندارن... اما خوب گوش کن درد دارند..... به هیچ صراطی مستقیم نیست.... دلی که بی تاب نوازش سر انگشتان تو باشد.... این روزها حتی اگر خون گریه کنی عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است :"آخی" سر به گوش من بگذار وآرام بگو دوستت دارم از چه میترسی؟ فردا دوباره میتوانی انکارش کنی..... محکم باش..... وقتی نرم می شوی.... همه خمت میکنند.... حتی کسی که انتظارس را نداری..... -میگن خدا آدمهایی رو که دوست داره با سختی زیاد امتحان می کنه ! اینطور که من حساب کردم خدا دیوونه منه.... در تمام لحظه هایم تکرار میشوی....... اما تکراری نمیشوی....... امشب به وسعت تمامی شبهای که تو را نداشتم دلم به حال تنهای خود سوخت... در کنار پنجرهام رویای دوست داشتنت را.... به دست اشکهایم می سپارم.... تا همچون تو در خاطراتم مدفون شوند.... میخواهم تنهایی ام را به آغوش گرمی بفروشم... نه به آن مفتی که تو خریدی.... به بهای سالهای باقی مانده از آینده ام!!!!! وقتی شقیقه هایم از تحمل زخمهای کهنه تیر می کشند مجبور می شوم به دور ترین عزیزترینم با بلندترین صدا بیندیشم.... گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد وتو هر روز سحر می نشینی لب حوضی تا بیاید از راه از خم پیچک نیلو فرها روی موهای سرت بنشیند یا که از قطره اب کف دستت بخورد گاه یک سنجاقک همه معنی یک زندگی است.... فکرم مسموم شده از بس هر شب خیال تو را خورد.....
Power By:
LoxBlog.Com |