الم شنگه

مرا از بند آویزان کنید سروته شاید فکرش از سرم بی افتد.......

 

صدا بزن مرا

مهم نیست به چه نامی فقط

میم مالکیت را آخرش بگذار

می خواهم باور کنم! مال تو هستم....

<
ادامه مطلب
نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت 9:40 توسط گلی | |

دختر گلم تولدت مبارک

یک سبد دارم داخلش 7 گل سرخ نشانه

دوست داشتن من 7 گل سفید نشانه پاکی تو

تقدیم میکنم بهت مامانت

<
نوشته شده در یک شنبه 30 مهر 1391برچسب:,ساعت 9:34 توسط گلی | |

زادگاه وتاریخ تولد هیچکس در هیچ

نقشه و تقویمی نیست.

چرا که آدمها هر لحظه در تپش قلب کسانی که دوستشان دارند

متولد میشوند . تولدم مبارک

<
نوشته شده در شنبه 29 مهر 1391برچسب:,ساعت 9:2 توسط گلی | |

<
نوشته شده در شنبه 29 مهر 1391برچسب:,ساعت 8:42 توسط گلی | |

سکوت که می کنی

وزن جهان را تنهابه دوش می کشم!

و کم که می آورم زمین آنقدر کند می چرخد

که تو توی تقویم می ماسی

ومن

آونگ می مانم

بین حقیقت تو

وافسانهای که از تو در سرم دارم

سکوت که می کنی

شب پشت پلک های سکوت

حتم می کند که تو هم تنهای!!!!!!

<
نوشته شده در پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:,ساعت 8:48 توسط گلی | |

نمی دانم

         تعبیر نگاهت

                      خدا حافظ یست

                                    یا انتظار!؟

<
نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:20 توسط گلی | |

غصه نخور"

کنار آمده ام

با نبودنت"

.......

خیلی دلم بگیرد

گریه می کنم!!!!

<
نوشته شده در سه شنبه 18 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:15 توسط گلی | |

خیالت راحت.....

شکسته ها نفرین هم بکنند

گیرا نیست....!

نفرین

ته

دل می خواهد....

دل شکسته هم که دیگر سروته ندارد.....

<
نوشته شده در شنبه 15 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:37 توسط گلی | |

تنها بودن وقتی ست که عاشق نباشی وقتی عاشق نیستی که دلشکسته ای.....


در اغوش خدا گریستم

تا نوازشم کند

پرسید!فرزندم پس آدمت کو!؟؟؟

اشکهایم را پاک کردم

وگفتم!در آغوش حوای دیگریست......خدایا تو با من بمان!!!!!

که محتاج نباشم......

<
نوشته شده در شنبه 15 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:3 توسط گلی | |

صبر کن سهراب.... قایقت جا دارد ؟

منم از همهمه ی داغ زمین بیزارم.......

من میبافم  او می بافد  .....

من برای او کلاه تا سرش گرم شود

او برای من دروغ تا دلم گرم شود.........

<
نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت 18:47 توسط گلی | |

هر چه کردم نشدم از تو جدا بدتر شد

گفته بودم بزنم قید را بدترشد

مثلا خواستم این بار موقر باشم

وبه جای تو بگویم که شما بدتر شد

آسمان وقت قرارمن وتو ابری بود

تازه با رفتن تو وضع هوا بدتر شد

چاره دارو و دوا نیست که حال بد من

بی تو با خوردن دارو و دوا بدتر شد

گفته بودی نزنم حرف دلم را به کسی

زده ام حرف دلم را به خدا بدتر شد

روی فرش دل من جوهری از عشق توریخت

آمدم پاک کنم عشق تورا بدتر شد

حالا فهمیدی بعد تو بدتر شود حالم با تو هستما می فهمی

<
نوشته شده در یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,ساعت 17:56 توسط گلی | |


Power By: LoxBlog.Com