الم شنگه
مرا از بند آویزان کنید سروته شاید فکرش از سرم بی افتد.......
سخت است وقتی از شدت بغض گلو درد بگیری وهمه بگویند !!!لباس گرم بپوش... ++++ +++ ++ + قهوه دنیا ......هر دو را چشیدم .....فرقی میانشان نیست. ++++ +++ ++ + می آید.... وبه تنهایی ام پایان میدهد... آمد... اما رفت وبه زندگی ام پایان داد.. +++++ ++++ +++ ++ + من باز مانده ی یک قصهام...! همان "یکی" که هیچ وقت نبود...! ++++ +++ ++ + هی رفیق می دانی؟ این روزها شبیه فاحشه ای شده ام که افکار حر خوردهاش را با دستانش ارضا میکند... وبه ارگاسم رسیدن مغزش تنها با همدم اوست... همیشه خزان گلی به وجدانت سلام من را برسان بهش بگو شبها را چگونه آسوده می خوابـــــــــــــــــــد..... +++...... +++>>> +++....احتیاط... احتیاط... دیگر احتیاط لازم نیست .... شکستنی ها شکست هر طور مایلید حمل کنید....!!! دختر سیگاری شبیه کسی شده ام که پشت دود سیگارش... با خود می گوید! باید ترک کنم! سیگار را..... خانه را..... زندگی را..... و باز..... پکی دیگر می زند.... ++...++ ++...وقتی +خدا با یک نقطه خدا می شود از دیگران هیچ انتظارماندن نیست...... ++...++ ++با هر که ساختیم... باختیم... کاش می شد همه چی رو خاموش کرد پرده ها رو کشید درها رو قفل کرد و رفــــــــــــــتــــــــــ........
زیادی دوستت داشتم!! میدانی اشتباه از کجاست؟؟؟ از تــــــــو نیست....!! هر جا رنجیدم به رویت نیاوردم لبخند زدم.... فکر کردی درد ندارد. محکم تر زدی خنجرت را... ... ...
سوت پایان را بزنید صداقتــــــــــــ من حریف هرزگی زمانهـــــــــــــــ نمی شود... .... قبولـــــــــ می کنــــــــــم باخت را .... ... +دیگر تنهاییم را با کسی قسمت نخواهم کرد.... +یک بار قسمت کردم چندین برابر شد!!!!
ما نسلــــــــــــی هستیم...... که بچــــــــــــــــگی برای تنبیه مان....... خود کار بین انگشتانمان می گذاشتند.... و مــــــا حا لا..... خود برای تنبیه.... سیگار بین انگشتان می گذاریم...
چیزی نمیخواهم جــــــــــــز.... یک اتاق تاریک آهنگ با صدای داریوش یــــــــــک سیگار سنگین! یک لیوان چای به تلخی زهر! و خوابی به آرامی یک مرگ همیشگی...!!!
Power By:
LoxBlog.Com |